من نمیدونم از کی و کجا تو کلهی خانمم رفته که بهترین خواربار فروشی دنیا خواربارفروشی بندهعلی اول بازار نایینه! البته از یک نظرهایی همین طور هم هست چون از نظر قیمت تومنی هفت صنار از همه جا ارزونتره و از نظر مرغوبیت هم تومنی سی شاهی بهتر و همین ویژگی باعث شده که ما مایحتاجمان را حتیالامکان از بندهعلی خرید بکنیم. ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﺑﻨﺪﻩعلی دو دهنهی دو طرف در ورودی بازار نایین است که دهنهی سمت چپ فروشگاه است با دو سه نفر فروشنده و دهنهی سمت راست انبار فروشگاه و همیشه خریداران صف کشیدهاند و گاهی باید یکی دو ساعتی در صف بمانی اما اشکالی ندارد چون سالی یکی دوبار بیشتر نیست و خریدها معمولاً عمده است. ما سالی یکی دوبار نوروز و گاهی هم تاسوعا عاشورا که به زادگاهم چوپانان میرویم در راه بازگشت یکی دو ساعتی ذر نایین میمانیم و اگر روز تعطیل نباشه سری به فروشگاه بندهعلی نبش در ورودی بازاز نایین میزنیم و برای سال خرید میکنیم و الحق والانصاف از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در این فروشگاه یافت میشود و جالب این جاست که تمام اجناس فروشگاه حتیالامکان بومی است و این از همان ویژگیهای بارز است که ما را مشتری خود کرده است.
همین چند وقت پیش که برای خرید رفته بودیم اتفاق جالبی افتاد که ذهن مرا حسابی مشغول کرد پس از خرید خواروبار نوبت به کشک و ترف و روغن و محصولات لبنی رسید و جناب بندهعلی هم بهترین را عرضه کرد خانمم پرسید:
– گوسفندیه؟ آقای بندهعلی گفت:
– نه گابیه. خانمم پرسید:
– بومیه؟
که ناگهان جناب بندهعلی غضبآگین و با نگاه عاقل اندر سفیه رو به همه ما کرد و با لهجهی غلیظ نایینی، با استفهام انکاری و با تأکید فراوان گفت:
– نایین گاب دارد؟؟!!!!!
و ذهن من حسابی درگیر شد با تأکیدی که جناب بندهعلی در جمله پرسش تأکیدی خود بیان داشتند قطعاْ نایین گاب ندارد!!! نه تنها اکنون گاب ندارد بلکه ظاهراْ به نظر میرسد که هرگز در طول تاریخ حیات خویش گاب نداشته است!!! و مرا بر آن داشت که پژوهشی مفصل و دامنهدار در این زمینه داشته باشم؛ چرا که برای من عجیب بود! چرا در دنیایی که پر از گاب است و صنعت گابداری از صنایع پرسود و کارآفرین و حتی پاک و سالم و سبز است -که حتی شنیدهام بزرگان خودمان هم دستی در این صنعت پرسود دارند و حتی آمریکا این کشور بزرگ و پرقدرت پر از گاب است تا آن جا که به آمریکایی به تعریض گابچرون و کابوی میگویند- چرا نایین، شهر زادبوم من، گاب ندارد؟
و تحقیقات آغاز شد. تحقیقات میدانی، آزمایشگاهی و کتابخانهای و هرچه بیشتر میجستم کمتر مییافتم و کمکمک به این نتیجه رسیدم که نایین نه تنها اکنون گاب ندارد بلکه در گذشته حتی زمان مشیرالدوله و پیرنیاها و دوران دکتر فاطمی و حتی در زمان آیتالله نایینی هم گاب نداشته و تازه عجیبتر این که در تحقیقات باستانشناسی در نارین قلعه و حتی در تحقیقات اسطورهای در شهر طبره در دورافنادهترین نقطهی شهرستان نایین یعنی در حاشیه غربی ریگ جن هم اثری از آثار وجود گاب نیست تنها در نارین قلعه و شهر اسطورهای طبره آثاری از خاکستر تاپالهی گاب دیده شده که معلوم شد تاپالهی گاب مصرف سوختی داشته و از شهرهای مجاور مثل کاشان و قم و اصفهان و یزد که سابقهای تاریخی در صنعت گابداری دارند و گاب در این مکانها به وفور بوده و هست وارد میشده و تنها به این دلیل است که آثاری از خاکستر تاپالهی گاب در تاریخچهی این شهرستان دیده میشود و صد البته در قرون اخیر هم به دلیل تغییرات اساسی در منابع سوخت از هیزم گرفته تا نفت و گاز اثری از آثار این نوع سوخت در تاریخ اخیر شهرستان نایین دیده نمیشود!
نارین قلعهی نایین
من بسیار شگفتزده شدم که چرا نیاکان من از فواید گسنردهی این صنعت غافل ماندهاند؟ خدا میداند ما بروبچههای این شهرستان در طول تحصیل، چند انشا در فواید گاب نوشته باشیم و چقدر از فواید گوشت و پوست و حتی شاخش قلمفرسایی کردهایم و چه بسا بعضی از ما دانشآموزان خوش ذوق در پایان انشای خود چنین نتیجهگیری کرده باشیم که: پس نتیجه میگیریم که گاب حیوان مفیدی است ؛ پس ما باید گاب باشیم. پس چرا ما گاب نداریم؟ و چرا باید ما در این زمینه نیازمند دیگر شهرها و کشورها و حتی کشورهای استعمارگری چون آمریکا باشیم؟ چرا ﺍﺯ گاب این موجود پرسود و بیآزار که اگر آخورش پر باشد به هیچ چیز و هیچ کس کار ندارد و حتی در ادبیات ما هم رسوخ کرده و مرتب مشبهبه واقع میشود بیبهره ماندهایم؟ موجودی که حتی در بعضی نقاط جهان مقدّس است و پرستش هم میشود – به هند یروید تا ببینید جایگاه این موجود تا کجاست که حتی آن سیاستمدار سیّاس بریتانیایی آن جایش را ماچ میکند تا سلطهی استعماریش را چند سدهی دیگر تضمین کند-. با این که بر اهمیت این موجود واقفیم باز هم درنیافتم که:
– براستی چرا ما گاب نداریم و چرا وارد نمیکنیم؟
در تحقیقات دامنهدار خویش دریافتم که این آب و خاک حتی مهاجرپذیر هم نبوده و حتی گابهای سیستانی هم که در ایران بسیار معروفند در این سرزمین راه نیافتهاند و حتی اثری از گابهای اسراییلی که روزی شصت لیتر شیر میدهند و دوشیدنشان هم آسان است و گوسالههای خوشگوشت برزیلی و گابها و بوفالوهای شاخدراز آمریکایی هم که به تمام دنیا مهاجرت کرده و همهی سرزمینها را تصرف کردهاند راهی به سرزمین ما نیافتهاند و این از عجایب است! آیا آب و خاک و باد و هوای این سرزمین برای گابهای مهاجر ناسازگار است و این موجودات – که گهگاهی مقدس هم هستند- نمیتوانند در این سرزمین دوام بیاورند؟ و صد البته در تاریخ اثری از مهاجرت هیچ یک از این انواع ندیدم و متأسفانه چون در این مقوله به هیچ نتیجهای نرسیدم ناچار مهر تأیید بر گفتهی حاج آقا بندهعلی میزنم که: نایین نه تنها امروز گاب ندارد بلکه در هیچ دورهای از تاریخ معاصر و باستان و حتی ادوار اسطورهای هم گاب نداشته است!!! و این پرسش را که بیپاسخ مانده است دوباره مطرح میکنم تا شاید پژوهشگران این سرزمین پاسخی برایش بیابند
درباره محله تاریخی چهل دختران نایـین
این محله که در دو سر بازار بزرگ واقع شده یکی از قدیمی ترین و بزرگترین محله های نایین می باشد. آثار بجا مانده از برج و بارو و خندق پای آن دلیلی است بر این ادعا در گذشته در کناره های شرقی این محله خندقی وجود داشته و ارتباط این محل از طریق دروازه بازار بوسیله پل چوبی معروف به تخت پل با بیرون شهر برقرار میشده است که بقایای قسمتی از خندق و دیواره های بلند آن و نیز برجک نگهبانی محله هنوز وجود داشته و دروازه چهل دختران نیز بصورت قدیمی خود و با درهای چوبی آن باقی مانده است .
یک دیدگاه